محرم و نذری
دختر گل مامان دیگه داری خانومی میشی واسه خودت اصلا باورم نمیشه به این زودی داری بزرگ میشی لحظه ها مثل باد میگذره نفسم مامان مارال روز تاسوعا نذری داشت قیمه انشالله نذرش قبول باشه باباجمشیدت هم مسولیت سرخ کردن سیب زمینی ها رو داشت ماهم بی نصیب نبودیم پوست کندن و خورد کردنش سهم ما و عمه زیبا و زن عموزهرات بود اینم عکسش. بقیه عکس ها در ادامه مطالب عمه زیبا وصبا من و آمیتیس و بابای آشپز اینم واسه همون روزه دخترم داره لی لی لی لی حوضک میگه البته حرف نمیزنه اداشو در میاره این عکس واسه روز عاشورابود خیلی اتفاقی الهه و امیرمهدی رو دم امام زاده دیدیم خیلی دلم تنگ شده بود واسشون و از فرصت استفاده ک...
نویسنده :
مامان سحر
14:35