اولین بهار زندگیت مبارک
سلام زندگی من اولین بهارت مبارک باشه اولین بهاردخترم با٣ماهگی یکی شده پس ٣ماهگیت مبارک
هرچندباتاخیرمینویسم .شب عیدکه کلی کارداشتیم حمام ونظافت سطحی خونه وسفره هفت سین شب ساعت٢خوابیدیم ساعت٨:٤٥سال تحویل بود زودی بیدارشدیم ونشستیم دور هفت سین زیباترین سال تحویل بهترین عیدی وخوردنی ترین برامون بودی باورمون نمیشدامسال یه فرشته ی کوچیک داریم که تمام خونه رو باصدای قان وقون پرکرده خدایا به خاطرنعمت های بیشمارت که من وجمشیدعطاکردی سپاسگزاریم.
یا مقلب قلب ما دردست توست یا محول حال ماسرمست توست کن توتدبیری که درلیل و نهار حال قلب ماشودهمچون بهار
مامانی آرزومیکنم تمام لحظات زندگیت مثل بهارزیبا وپرازشادی باشه.
ازبابایت عیدی گرفتیم و روبوسی عید به بابابزرگ زنگ وعمه مامان زنگ زدیم حاضرشدیم بریم خونه عزیزجون ناهارخونه عزیزجون بودیم بعدازناهارمامان بزرگ(مامان بابایت)اومدن خونه ی عزیزجون واسه عیددیدنی وماروباخودشون بردن خونه ی خودشون .خونه عموها وعمه هاوپشرعموهای بابایت رفتیم ازهمه عیدی گرفتی واینم بگم هرجا که میرفتیم کلی گریه میکردی آخه تامیخواستی بخوابیم مجبوربودیم بلندشیم بریم خونه ی یکی دیگه الهی فدات شدم همه قربون صدقه ات میرفتن ومیگفتن چشمهات به کی رفته آخه هنوزرنگش طوسیه.روزدوم عید رفتیم خونه عمه ی من اونجا راحت خوابیدی وقتی بیدارشدی کلی واسشون دلبری کردی.خ.نه ی ما فعلا فقط عمه ی بابایت وعمه زیبا اومدن راستی دخملی یکی ازعکس هات روبه عنوان کارت تبریک به مهمونها میدیم عکسش رومیزارم برات .عسلم بابایت ازامروز یعنی ٥فرودین برگشت سرکار من وتوتنهاشدیم.امروزبه وبلاگ ساراجون سرزدم مامانی خاله سارا دیگه رفت مرخصی زایمان الهی فدای اون پسمله نازنازی که تو دلشه ایشالله سال خیلی خیلی خوبی داشته باشن باهمکارهای شرکت خداحافظی کرده بوددلم گرفت خیلی واسه دوستام دلم تنگ شده.
دوست های گلم دلم براتون تنگ شده
آمیتس وعزیزجون وبابابزرگ(اولین روزعید١٣٩١)
آمیتیس-بابابزرگ ومامان بزرگ(روزاول عید١٣٩١)
دخمله خواب آلوی من
این عکس های عیددیدنی خونه مامان بزرگه البته درحال خستگی درکردنی