ماهي كه گذشت
سلام عشقم سلام زندگيم نميدوني چقدر مامان عاشقته قربونت بشم دخترنازم ماهي گذشت خيلي سرم شلوغ بود از طرفي شركت و باشگاه بنده و رسيدگي به شما و درست كردن سحري كلي وقتمون رو ميگرفت تا به خودم ميومدم ساعت 12-1شده بود و اصلا ناي نشستن پاي نت رو نداشتم عسلم چندروز قبل ماه رمضان عمو علي با پريسا جون نامزد كردن نتونستم ازت عكس خوبي بندازم چون كل مراسم تو بغلم بودي و پايين نميومدي فكر كنم واسه اين بود كه همه برات غريبه بودن .يه مهموني كوچولو هم داشتتيم با خاله سپيده و آرتين خاله نيلوفروسدنا وخاله الهه و اميرمهدي كلي خوش گذشت به ما و شما وروجكها ووووووو يه روز هم توي ماه رمضان واسه افطار با ساراجون وكيان عسله (البته آقامجيدم بود) رفتيم درياچه چيتگر خيلي بهمون خوش گذشت وازهمه مهمتر توي پارك يه قسمتي داشت واسه بچه ها روي زمين چراغهاي رنگي زيادي بود وقتي بچه ها پاشونو ميذاشتن رو چراغ فواره هايي رنگ ميومد بيرون تو كه مثله موش آبكشيده شده بودي كلي ذوق ميكردي و اون وسط ميرقصيدي كيان عسله هم يكم بغل ساراجون بازي كرد آخه ازهمه كوچولوتربود وميترسيدمامان ساراش به جاش حسابي خيس شد عكس هاشو از وبلاگ ساراجون دذديدم آخه من دوربين نبرده بودم (ببخشيداااااااا ساراجون).واينكه چد وقت پيش هم رفتيم خونه ي مامان من كه شاتوت بچينيم كه تو ونيوشا كلي از خجالتمون دراومديد تمام جونتون قرمز و شاتوتي شده بود كلي هم تو حياط آب بازي كرديد.ههههه مجبور بودم همه ي اينارو توي يه پست بنويسم آخه ازشون 1ماه گذشته.
عكس هاي عسله مامان...
اين عكس مربوط به درياچه چيتگر آمينيس و كيان كوچولو
قربونت بشم عسله خاله اينم خيس شدن كيان
قربونت بشه مامان مثله موش شدي
ين عكسم واسه روز نامزدي عموعلي بود كه اصلا نميذاشتي دوربين دستم بگيرم
مراسم شاتوت خوران آميتيس و نيوشا(دختر خاله ات)
اينم آب بازي بعد شاتوت
آميتيس و سدنا و آرتين خونه ي ما