آمیتیسآمیتیس، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما

خدایاشکر

1390/12/21 1:06
نویسنده : مامان سحر
1,531 بازدید
اشتراک گذاری

سلام زندگی مامان اومدم فقط بگم خداروشکرکه بهترشدی لبخندمن وبابایت همیشه بدهکارخدایم

عزیزمامان دیروزکه رفتیم خونه باباجون یکم اونجا بی تابی کردی باباجون دلش برات سوخت بااون حالش نشست وتوروبغل کرد واست دعامیخوند وفوت میکردتاحالت بهتربشه شب که برگشتیم خونه یه نیم ساعتی گریه کردی وخوابیدی خداروشکرتاالان خیلی بهترشدی نهاینکه گریه نکنی ولی خیلی کمتروآروم ترشده  الهی مامان فدات بشه.امروزکلی کارداشتم که نرسیدم انجام بدم آخه عزیزجون نبودتوروبسپرم بهش این هفنه بایدتامین اجتماعی برم-آرایشگاه-دکتر-خونه تکونی دارم-خرید اصلانمیدونم چه جوری برنامه ریزی کنم.راستی مامانی امروزباساراجون(همکارپارس آنلاین)ودوست خیلی خوبم صحبت میکردی بیچاره سرمای شدیدی خورده بودو١هفته ای نرفته بودسرکارولی امروزکه باهاش صحبت میکردم خیلی بهترشده بدعسلم خاله سارا یه پسمله نازنازی تودلش داره و اردیبهشت به دنیا میاد.هورا

عسلم اینم عکس دیروزه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

maman nasrin
21 اسفند 90 12:09
vay khoda in dokhmale che nanaz shodeh booooooooooossssss

sahar to kheili mamane zerangi hastia man ke hanooz forsat nakardam biam vase sadra benevisam az bad az zayman


سلام عزیزم تا1ماه همینطوریه اشکال نداره
خاله متینه
21 اسفند 90 16:01
حر جون یکم بشیتر مراقب این بچه باش..............


چشششششششششششششششم خاله متینه جون
negin
22 اسفند 90 2:27
درود به سحر جون مامان آمیتیس کوچولوی ناز
من نگینم مامان آمیتسم به وبلاگمون سر زده بودی اما من انقدر درگیرم به خدا که نظرات رو نمیخوندم.
مرسی عزیزم که به ما سر زدی و دلداریم دادی.
ایشالا خدا دخترت رو واست نگه داره و دختر گلت همیشه سالم وشاداب باشه عزیزم.



مرسی عزیزم
معصومه جعفری
22 اسفند 90 9:50
سلام مامان سحر
دخملت از طرف من ببوس.دیروز که اومد دیدمش عاششششقش شدم.
حتما" حتما" براش اسفند دود کن.



قربونت بشم عزیزم حتما
sara
22 اسفند 90 9:55
سلام آمیتیس عزیزم . الهی قربونت برم که هر روز خوشگل تر می شی ( ماشاا.. ) . بچه ها که تعریف می کنن اومدن تو رو دیدن و می گن از عکسهاتم خوشگل تری دلم اب می شه . آمیتس خاله ، نی نی من اجازه نمی ده من جایی برم ، سرکار هم به زور دارم می یام ولی قول می دم نی نی که بدنیا اومد با اون بیایم ببینیمت . عسل خاله بعدها یادت باشه از مامانی بابت این شیطونی ها و گریه های وقت و بی وقتت عذرخواهی کنی و بخاطر زحماتش ازش تشکر کنی . همه عاشقتیم . دوستت دارم بند انگشتی من .
مامان آتین
23 اسفند 90 2:20
ای جانممممممم ماشالله خیلی شیرینه خدا حفظش کنه
مامان صدرا
23 اسفند 90 12:50
ماشالا به این دختره ناناز که اینقدر جیگر شده.سحر جونم خیلی مواظبش باش تا یهووووووووو اینجوری غافلگیر نشی.از قول من بوس بوسش کن
مامان علی
24 اسفند 90 15:31
عزیزم چه عسلیه این دخمل خداروشکر که حالت خوبه ماهم خوشحالیم خوشگلم