تولد تولد تولدت مبااااااااااااااااااااارک

ما منتظرصبح شب یلدا ایم                      دستی به دعا تا فرج فردا ایم

سلام عشقم سلام زندگی مامان سلام حاصل عشقمون

خدایاشکرت خدا یا ممنونم هرچندباورم نمیشه گذر عمر به این سرعت رو خدا واسه همه چی ازت ممنونم.

آمیتیس عزیزم منت برسرتقویم گداشتی زمستان را خجالت زده کردی  یلدا را چشم  انتظار و دی را سرافراز کردی و عدد1 را خوش یمن کردی و امشب را بهتریت و مقدس ترین شب سال نمودی وشدی فرشته ی کوچک و زیبای من و بابت.

تولدت مبارک عروسکم

پارسال 1 دی 1390 در بیمارستان فرمانیه  فرشته ی کوچکم آمیتیس زمینی شد وزندگی منو باباش رو پرنور کردی می پرستمت دنیای من.

امسال که اولین سال تولد زیبای مامانه و مصادف با ماه صفر تصمیم گرفتم شادی دخترم رو با دوستهای کوچکی که شاید 1بارهم تجربه ی این لحظه ی پر شور جشن تولد رو نداشتن تقسیم کن واسه بعضی ها ازقبل شنیدندچه تصمیمی گرفتن ناخوشایندبودومیگفتن سحرچرا با اولین سال تولد دخترش اینکارو میکنه و بعضی هاهم با تبسمی میگفتن چه کارقشنگی واسم مهم نیست کی چه فکری میکنه مهم  این بود دیروز 5شنبه (شب یلدا)شب تولد دخترم وقتی با خاله ندا و نیوشارفتم بهزیستی وکیک و هندونه و کادوهاشون و.. رو بردم خیلی اتفاقی شب قبلش تولد مارال کوچولو بوده و چون حامی نداشته کسی هم واسش تا حالا تولد نگرفته بود انقدر خوشحال شد وانقدر با بقیه ی بچه ها خوشحال بودن و رقصیدنوفقط از خدا خواستم اگر لیاقتش رو دارم ثروتی بهم بده که بتونم بیشتراز اینها دلی رو خوشحال کنم.دخترم زیبایی های دنیا کم نیست مثل لبخند شوق کودکی که میگفت خاله دستت دردنکنه من تاحالا تولد نداشتم انقدربغض کرده بودم و احساس خفگی میکردم ولی الان خوشحالم خدایاشکرت.

مامانی دوست های خوبت 13تابودن زهراکه پدرومادرش فوت کرده بودن مژگان که پدرومادرش متارکه کرده بودنوهمه وهمه..خوشحالی شون واسه من از صدتا جشن مفصل هم باارزش تربود.نشدکه عکس بندازیم چون سازمان اجازه نمیده فقط شدازتو ونیوشا یه عکس یادگاری بندازم.زیبای مامان تولدت مبارک صدساله بشی.شب یلدا شب تولدت مامان جون و عمو ها وعمه و خاله دور هم جمع شدیم.مرسی از همشون.

عکس در ادامه مطالب

آمیتیس و نیوشا در خانه ی بهزیستی

آمیتیس و خاله ندا

شب یلدا خونه ی خونمون نیوشا دخترخاله ات  آمیتیس    صبا دختر عمه ات

عکس زیاده ولی اینجا نمیشه گذاشت توی عکس پایین داری میرقصی عسلم تا بی حرکت بودیم خودتو تکون میدادی و نانای میکردی با صدای تولد تولد