آمیتیسآمیتیس، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما

اولین روز کاری بعد6ماه

1391/3/26 19:01
نویسنده : مامان سحر
1,679 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمل مامانی عسلم امروزشما5ماه و26روزته 

دخترم مامانی یک هفته پیش بر گشت سر کار کار خیلی خوبه ولی دلم واست تنگ می شه .ار 7 صبح تا 5 عصر پیش عزیز جونی با وجود اذیتهایی که می کنی عزیزجون انقدر دوستت داره که با جونو دل نگهت می داره .دست عزیز جون درد نکنه.اولین روز کاری بردمت شرکت (پارس انلاین) یعنی خاله ندا اوردتت همکارام و دوستام حسابی ازت استقبال کردن تو هم کلی دلبری کردی.انقدر شیتونی می کردی با زحمت ازت عکس گرفتم.خاله های مهربونم یه عالمه ازت عکس گرفتند.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان آتین
27 خرداد 91 13:28
ای جانمممممممم چه دخمل نازی چه چشمای خوشگلی هزار ماشالله خدا حفظش کنه من نمی دونستم اینجا لینکیم گلم. ممنون منم می لینکمتون.
مامان نسرین
31 خرداد 91 14:05
ای جونم این خانم کوچولو هم بالاخره اومد پارس انلاین.مثل همیشه نانازه سحر جونم تو هم خوش هیکل شدیا خوش به حالت .
negin
1 تیر 91 1:01
درود سحر جون وای خدا ماشالاااااااااااااااااااااااااا قربونش برم با چشمای خوشگلش خدا حفظش کنه سحر جون خدارو شکر که به محل کارت برگشتی عزیزم و سرت گرم شد که زیاد غصه نخوری دوست خوبممممممممممممممممممم
مهدیه
5 تیر 91 9:55
سلام عزیزم بالاخره بعد از 6 ماه خوردن و خوابیدن نوبت کارکردنت شد حالا امیتیس کوچولو باید تا 6 بعداز ظهر چشم به راه مامان جونش باشه مطمئنم که برای هردوتون خیلی سخته راستی سحر ما کربلا رفته بودیم خیلی به یادتون بودم و برای همه دعا کردم برای امرزش باباتم خیلی دعا کردم خیلی حرف زدم ببخشید مواظب خودتون باشید این روزا امتحان دارم به امیتیس بگو برام دعا کنه از دور میبوسمتون
aysan
5 تیر 91 15:56
ey janaaaaaaam , khale ghorboones on cheshash bere ke too hame aksash delbari mikoneeeee.mashallaaaaaaa
مامان سامیار
7 تیر 91 3:00
ای جانم چه دختر نانازی هم خودش نازه هم اسمش
مهدیه
7 تیر 91 9:07
سلام مامان سحر خیلی تنبلی
افسانه یونسی
7 تیر 91 9:52
سلام خوبی؟ این دخترت چه ناز شده ماشالا. رنگ چشماش به کی رفته اینقدر خوشگله؟!
مهدیه
10 تیر 91 9:40
سلام سحر واقعا که من هر روز میام به وبلاگت سر میزنم اما ..................... سحر کجایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مهدیه
18 تیر 91 8:46
سلام سحر دیگه به وبلاگت سر نمیزنم با این که این روزا امتحان دارم ولی صبح که از خواب بلند میشم اول میام اینجا اما دریغا................................................ امیتیس یه چیزی به مامانت بگو دیگه
الهام
20 تیر 91 10:26
خيلي سخته از همه بدتر دل تنگي براي جوجو ..ولي مي گذره