مهمونی خونه ی خاله نسرین وصدراعسله
سلام عسله مامانی قربونت برم دخملی آمیتیس مامان 5شنبه ای که گذشت من و تو وخاله ساراوکیان کوچولو رفتیم خونه ی نسرین جون دیدن صدرا جون البته باشرمندگی خیلی دیررفتیم .تو و کیان عسله تو ماشین خوابیدید نسرین جون خیلی زحمت کشیده بود انشالله جبران کنم مامانی خیلی خوش گذشت خیلی دلم واسه نسرین و اون قندعسلش تنگ شده بود حسابی شیطونی کردی و البته خونه ی نسرین رو ترکوندی تا توگریه میکردی صدرا و کیان هم پشت سرت شروع میکردند قربون کیان بشم من جوجو کوچولو خیلی میترسید وقتی گریه میکردی خاله نسرین شرمندمون کردو یه بلوزشلوار خیلی خوشگل واسه تولدت گرفته بودمرسی نسرین جونم هنوز عذاب وجدان دارم کلی ظرف نشسته و میز هایی که جای اثرانگشت مونده بود روش گذاشتیم واسش و اومدیم.
وای خداجون الان تو وبلاگ نسرین یه عکسی دیدم که واقعااشک توچشم هام جمع شد باورم نمیشه به این زودی گذشت مرسی نسرین جونم
سارا و نسرین و من وقتی کیان و صدرا و آمیتیس تو دلمون بودن
بقیه عسل ها ادامه مطالب...
قربونت برم صدرا عسلم انقدر معصومی خاله اسباب بازی هاتو آمیتیس گرفته بود
صدرای خاله فدات شم بمیرم برات دماغ کوچولوت زخم شده وروجک های عسل باهم بازی میکردن
کیان جیگره داره دندون هاش درمیاد همش میخواد به جیزی گاز بزنه گنچشک من
ایییییییییییییییییییییی جون دلم عسلم خسته شد لالاکرد